مدرسه

مدرسه

تجربیات من در مدرسه
مدرسه

مدرسه

تجربیات من در مدرسه

انواع سبک های مدیریت اقتباس از http://www.aftabir.com

انواع سبک های رهبری

الف) سبک رهبری استبدادی

ب) سبک رهبری فیدلر (کارمند مدار ـ کارمدار)

ج) سبک رهبری مبتنی بر مسیر هدف

د) سبک مشارکت در رهبری

الف) سبک رهبری استبدادی ، مردمی :

در رهبری استبدادی اخذ هرگونه تصمیمی به عهده رهبر است .

او تصمیمات را به کارکنانش ابلاغ می کند و از آنها انتظار دارد تصمیمات را اجرا کنند. در رهبری دموکراتیک رهبر به تمام افرادی که با او کار می کنند، با دادن آزادی رأی ، آن ها را در تصمیم گیری ها و انجام دادن امور شرکت می دهد و قدرتش را با آنان تقسیم می کند. یک مدیر مدرسه با توجه به موقعیتی که با آن روبرو می گردد، می تواند از هریک از سبک های رهبری استبدادی یا مردمی به طور مجزا یا به شکل تلفیقی استفاده کند. مثلاً در حالت تلفیق دو سبک می تواند در مورد موضوع خاصی ، نظریات و پیشنهادهای معلمان و سایر کارکنان را جمع آوری کند و براساس آنها خود تصمیم بگیرد. آنچه که در این زمینه حائز اهمیت است این است که یک مدیر باید بداند در زمینه کدامیک از موضوعات و مسایل مدرسه می تواند کارکنان را مشارکت دهد و از نظریات و همکاری آنان استفاده کند و در قبال کدام یک از مسائل ، خود تصمیم گیرنده باشد. به طور کلی ، اعمال سبک رهبری دموکراتیک از سوی مدیران موجب تأمین رضایت بیشتر کارکنان می شود و حتی اگر بهترین وضعیت ممکن نیز پیش آید باز هم مشارکت کارکنان در امور گوناگون سبب نارضایتی آنان نخواهد شد.

ب) سبک رهبری فیدلر:

نخستین الگوی مدیریت اقتضایی را فِرد فیدلر ارائه داد در این الگو به دو مفهوم اصلی کارمندمداری و کارمداری توجه شده است . رهبری که کارمندمدار توصیف می شود بر جنبه های روابط کار خود تأکید می کند. او فکر می کند هر کارمندی اهمیت دارد و به همین دلیل به یک یک افراد توجه می کند و نیازهای شخصی آنان را مدنظر قرار می دهد. امّا رهبر کارمدار، بر کار و وظیفه تأکید می کند و کارکنان را وسیله ای برای تحقق هدف های سازمان در نظر می گیرد. رهبر کارمندمدار با رهبر دموکرات و رهبرکارمدار با رهبر مستبد و خودکامه تشابه عملکرد دارند. رهبر دموکرات به روابط با کارکنان تحت پوشش خود اهمیت زیادی می دهد، در حالی که رهبر مستبد همه چیز را فقط در انجام وظیفه خلاصه می کند. براساس نظریه اقتضا، مدیر یک مدرسه می تواند هریک از سبک های کارمندمداری و کارمداری را متناسب با موقعیت هایی که با آنها مواجه می شود، انتخاب کند و مورد استفاده قرار دهد.

نکته قابل توجه در به کارگیری این روش ها آن است که مدیران باید کار معلمان و سایر کارکنان مدرسه را به خوبی بشناسد و براساس شناخت به دست آمده ، روش مناسبی به کار گیرند. مثلاً در قبال معلمان وظیفه شناس که به اهمیت وظایف خود آگاهی کامل دارند و فعالیتشان را براساس انتظارات انجام می دهند از سبک کارمند مداری استفاده کنند که بر محور روابط پایدار است و در قبال کارکنانی که از هر فرصتی برای فرار از کار استفاده می کنند. سبک وظیفه مداری را در پیش گیرند. بنابراین ، استفاده از هریک از سبک های مورد نظر بستگی به این دارد که مدیر مدرسه با چه افرادی سروکار دارد. در عین حال ، می تواند از دو سبک برای دو گروه از افراد وظیفه شناس و وظیفه نشناس و تلفیق دو سبک برای موارد بینابین استفاده کنند. بازدیدهای به عمل آمده از مدارس ابتدایی کشور حاکی از آن است که مدیران ما غالباً یا از سبک رابطه مدار (کارمندمدار) و یا از سبک وظیفه مدار (کارمدار) استفاده می کنند و تلفیق دو سبک یا استفاده از دو سبک مجزا برای کارکنان متفاوت ، انجام نمی شود.

ج) سبک رهبری مبتنی بر مسیر ـ هدف :

در این سبک ، وظیفه مدیر آن است که معلمان و سایر کارکنان مدرسه را برای رسیدن به هدف یاری دهد. ریشه اصطلاح مسیر ـ هدف از این جاست که رهبران موفق ، راه را برای کارکنان خود روشن و مشخص می کنند، مسیر رسیدن به هدف ها را به آنها نشان می دهند و آنان را یاری می کنند تا در راه رسیدن به هدف های مورد نظر، هر نوع سد یا مانعی را از میان بردارند. رابرت هاوس که ارائه دهنده این سبک است رفتار رهبران را براساس نظریه مسیر ـ هدف ، به چهار دسته تقسیم می کند:

۱) رهبر مقرراتی :

این رهبر خود برنامه ها را تدوین می کند و دستورالعمل های لازم را می دهد و در زمینه کارهایی که باید انجام شود، کارکنان را به صورتی دقیق هدایت و راهنمایی می کند. در واقع ، می توان گفت رهبر مقرراتی تقریباً شبیه رهبر وظیفه مدار و رهبر مستبد عمل می کند. این نوع رهبری زمانی اعمال می شود که کارها مبهم یا پرتنش باشند یا بین کارکنان تعارض ، برخورد و تضاد وجود داشته باشد. اعمال این نوع رهبری موجب تأمین رضایت بیشتری می شود; زیرا رهبر به تنظیم و مشخص کردن کارها و رفع ابهام آنها و همچنین رفع تعارض و برخوردهای بین کارکنان کمک می کند.

۲) رهبر حمایتی :

این رهبر با کارکنانش رابطه دوستانه ای دارد و می کوشد نیازهای آنان را تأمین کند. این شیوه رهبری تقریباً همانند سبک رهبری رابطه مدار یا دموکراتیک است . اگر کارها به گونه ای باشد که کارکنان کارهای مشخص و معینی انجام دهند، رهبری حمایتی باعث می شود که عملکرد کارکنان ارتقا یابد.

۳) رهبر مشارکتی :

این رهبر با کارکنانش مشورت می کند و می کوشد اگر کارکنان خود را باور داشته باشند، اعمال رهبری مشارکتی ، رضایت آنان را بیشتر تأمین خواهد کرد.

۴) رهبر هدف گرا:

این رهبر هدف ها را تعیین می کند و از کارکنان می خواهد آن هدف ها را به بهترین وجه تأمین کنند. اعمال این نوع رهبری هنگامی است که کارها مشخص نباشد و آنچه که باید انجام شود، مبهم باشد. در این صورت اعمال رهبری هدف گرا موجب می شود که انتظارات کارکنان افزایش یابد و آنان برای بهبود عمل کرد تلاش کنند، هاوس عقیده دارد که رهبران انعطاف پذیرند و می توانند با توجه به شرایط و اوضاع به صورت هم زمان ، هریک یا تمام این رفتارها را در پیش گیرند. مدیران مدارس نیز می توانند با توجه به موقعیتی که در آن قرار می گیرند از انواع رهبری موجود در سبک مسیر، هدف ، به صورت مجزا یا تلفیقی استفاده کنند و اثربخشی و کارایی فعالیت ها را افزایش دهند.

د) سبک رهبری مشارکتی :

در سبک رهبری مشارکتی ، مدیر مدرسه سعی می کند بر حسب موضوع ، از نظریات ، دیدگاهها و پیشنهادهای کارکنان در تصمیم گیریها و انجام دادن امور استفاده کند. مشارکت دادن کارکنان با توجه به موارد زیر صورت می پذیرد:

۱) هنگامی که نوع و کیفیت تصمیم اهمیت دارد.

۲) هنگامی که کارکنان باید راه حل ارائه شده یا تصمیم اخذ شده را بپذیرند و به آن عمل کنند.

۳) هنگامی که استفاده از نظریات کارکنان ضروری باشد.

استفاده از سبک رهبری مشارکتی نتایج مثبتی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم : کیفیت کار افزایش می یابد و کاستی های آن رفع می گردد.

کارکنان به پذیرش دگرگونی و تغییر، رغبت نشان می دهند و از تحول و تغییر بیم و هراس ندارند.

روحیة افراد تقویت می شود و رضایت شغلی آنان افزایش می یابد. فضای دلپذیر در محیط مدرسه و در گروه کارکنان و مدیر ایجاد می شود. تعارض ، دشمنی و ستیز میان مدیر و کارکنان کاهش می یابد.

به تقویت روحیة همکاری و تعاون در کارکنان مدرسه کمک می کند.

سبک های متفاوتی از رهبری را مورد مطالعه قرار دادیم و نقاط اشتراک برخی سبک ها را نیز یافتیم . اما آنچه که از کلیت بحث سبک های رهبری عاید می گردد، این است که یک مدیر آموزشی در نقش یک رهبری با توانایی نفوذ در افکار، رفتار و احساسات کارکنان ، باید به موقعیتی که در آن تصمیم می گیرد و عمل می کند توجه داشته باشد و متناسب با شرایط، از یکی سبک ها یا تلفیقی از آنها استفاده کند، زیرا هر شیوه یا سبک رهبری مناسب وضع و موقعیت خاصی است و ممکن است اثری که در آن وضع دارد بر وضعیت دیگر نداشته باشد. نکته مهم اینکه مدیران باید به یاد داشته باشند که بهترین سبک رهبری وجود ندارد و موقعیت و شرایط، بهترین سبک را تعیین می کند، بنابراین توجه به وضعیتی که تصمیم می گیریم و به آن عمل می کنیم بسیار مهم است .

۳) مدیر مطلوب و کارا کیست ؟

امروزه هنر و علم مدیریت را از ظریف ترین و دشوارترین و پرثمرترین کارهای آدمی می دانند و به عنوان یکی از شاخصهای مهم تمدن معاصر و از جمله عوامل مؤثر در رشد و توسعه اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، جوامع کنونی به حساب می آورند. در قرن حاضر اهمیت و اثربخشی این دانش بشری تا آن اندازه است که بعضی از صاحبنظران قرن بیستم را عصر مدیریت و دنیای امروز را دنیای مدیران آگاه می دانند و علم مدیریت را در اعداد یکی از مهم ترین و پیچیده ترین رشته های علوم انسانی به شمار می آورند. زیرا به کمک مدیران توانمند و آگاه به اصول نظریه ها و سبک های مدیریت و واجد مهارتهای انسانی ، ادراکی و فنی می توان چهره سازمانهای اداری ـ صنعتی ـ بازرگانی و آموزشی را دگرگون ساخت .

مدیریت در دستگاه آموزش و پرورش از سطح مدرسه تا وزارتخانه ، نقش حیاتی و حساسی در پیشبرد و تحقق اهداف آموزش و پرورش دارد و هیچ نظام آموزشی نمی تواند بدون داشتن مدیران شایسته ، دلسوز و متعادل و متقی ، مدیر، مخلص ، اندیشمند و با تجربه به اهداف خود برسد. اگر سازمانهای دیگر جامعه در ایفای وظایف و رسالت خود کوتاهی کنند و به اهداف مورد نظر خود دست نیابند، نتیجه آن مستقیماً عاید گروه یا سازمانی است که با آن سروکار دارند، اما اگر سازمان آموزش و پرورش و مدیران آن از ماهیت کار خود غافل شوند و یا در فرایند یادگیری ، یاددهی وقفه ای به وجود آورند، حاصل کارشان در ابعاد اخلاقی ، اجتماعی ، اقتصادی ، متوجه جامعه خواهد شد و در رشد و توسعة جامعه و یا افت و انحطاط آن سهم مؤثری خواهد داشت پس بنابراین حساسیت و نقش مدیران در اینجا روشن می شود.

مدیر مطلوب و کارا باید دارای ویژگیهای ذیل باشد؟

۱) از سلامت جسمی ، عاطفی و روانی برخودار باشد.

۲) دارای استعداد و تواناییهای مدیریت و رهبری باشند.

۳) مؤمن و متقی باشند.

۴) مبادی اسلامی رهبری و مدیریت را بدانند و سرلوحة کار خود قرار دهند.

۵) با فرهنگ اسلامی و ملی کشور خود آشنایی کافی داشته باشد.

۶) نظام آموزش و پرورش کشور خود را بخوبی بشناسد و از سوابق و تحولات تاریخی آن آگاه باشند.

۷) با اندیشه ها و نظریه های مدیریت و رهبری آشنا باشند و به اقتضای محیط کار خود آنها را به کار بندند.

۸) به مسئولیت ها و وظایف چندبعدی ، آموزشی ، ارشادی ، فرهنگی ، اجتماعی و اداری خود واقف باشند.

۹) به کار خود به عنوان مدیر آموزشی نگرشی آگاهانه و علمی داشته باشند.

۱۰) قوانین و مقررات نظام آموزشی را بخوبی بدانند و برای حل مشکلات مدارس از آنها مدد بگیرند.

۱۱) مشکلات و مسائل مدارس و نظام آموزشی را در ارتباط با شرایط و ویژگیهای جامعه تجزیه و تحلیل کنند.

۱۲) در زمینه مدیریت ، دارای مهارتهای فنی ، انسانی ، ادراکی باشند.

۱۳) روابط و مناسبات متقابل مدرسه و خانواده و جامعه را درک کنند و هنگام انجام دادن وظایف محوله آنها را نادیده نگیرند.

۱۴) در زمینه علوم تربیتی و روان شناسی ، دانش و معلومات کافی داشته باشند و از این نظر بتوانند معلمان مدارس را راهنمایی کنند.

۱۵) مسائل و مشکلات روانی و رفتاری دانش آموزان را در پرتو علوم روان شناسی و رفتاری تشخیص دهند و برای حل آنها کوشش کنند.

۱۶) دست کم ۵ سال سابقه آموزشی و معلمی داشته باشند.

۱۷) اخلاق و برخورد مناسب داشته باشند و در محیط مدرسه و هنگام رفتار با کارکنان و دانش آموزان موارد زیر را رعایت کنند:

ـ آرام باشند، عصبانی نشوند ـ به سخنان دیگران خوب گوش دهند ـ به مساوات و عدالت رفتار کنند.

ـ ظاهر مرتبی داشته باشند، از کلمات محبت آمیز استفاده کنند و گفتار گرمی داشته باشند. روحیه قوی داشته باشند و در تقویت روحیه دیگران بکوشند.

ـ برای ادارة مدرسه از نظریات مشورتی دیگران استفاده کنند و به نظریات آنان اهمیت دهند.

ـ درستکار و راست گفتار باشند.

ـ از طریق خود آگاهی ـ خودشناسی و خودسازی اسوه و الگوی مناسبی برای متعلمان و معلمان باشند.

۱۸) دارای درجه تحصیلی مناسب با دوره تحصیلی باشند.

۱۹) از سن مناسبی برخوردار بوده و متأهل باشند.

یک رهبر آموزشی ممکن است در کار خود از سه روش استفاده نماید. در روش اول خود را مافوق کارکنان تصور می نماید و وظیفه خود ا در سرپرستی و نظارت و اداره کردن گروه می داند. در روش دوم خود را در خدمت کارکنان تصور می کند و وظیفه خود را کمک کردن به آنان در تأمین هدفهای گروه می داند. در روش سوم ، او خود را عضوی از گروه همکاران می داند و وظایف خویش را در کار کردن بین گروه انجام می دهد. در روش سوم ، رهبر آموزشی همه امکانات را در جهت یاری کردن به گروه بکار می گیرد از بین گروه برمی خیزد و در جهت تحقق اهداف گروه تلاش می کند. به همین دلیل این روش مناسبترین حالت رهبری است . در روش اول ، مدیر بر گروه تسلط می یابد و این تسلط منجر به تضعیف توانائیهای فردی و جمعی و قدرت تصمیم گیری و آزادمنشی و استقلال افراد می گردد، به همین دلیل این روش قابل ایراد است . در روش دوم که رهبر نقش خود را در خدمت به گروه می داند نفی اجرای واقعی رهبری است . زیرا اگر قبول داشته باشیم که رهبری جزئی از فعالیت گروه است . در روش دوم ، تدابیری که از سوی فردی خارج از گروه اتخاذ می گردد و به گروه ارائه می شود به رهبری تعبیر نخواهد شدبنابراین رهبر نمی تواند بعنوان فردی خارج از جمع و گروه ، به گروه خدمت نماید. بلکه می باید از داخل گروه به همکاری با آنان بپردازد. در این حالت است که تصمیم مدیر، تصمیم کارکنان تلقی می شود و اقدام مدیر مورد تأیید کارکنان واقع می گردد و در چنین وضعیتی است که رهبری محقق می شود.

براساس نظرخواهی از هفتاد و پنج مدیر موفق و برجسته در یکی از کشورهای خارجی ویژگی های زیر برای مدیرانی که در نقش رهبران آموزشی انجام وظیفه می کنند برشمرده شده است :

ـ داشتن کمال و ثبات و استواری

ـ داشتن اعتماد به نفس

ـ منصف بودن

ـ قاطعیت در تصمیم گیری و عمل

ـ قضاوت صحیح هنگام تصمیم گیری

امین و قابل اطمینان بودن

ـ با وجدان و وفادار به قول خود بودن

ـ در رفع مشکلات کوشا بودن

ـ وظیفه شناس بودن و انضباط داشتن در کارها

ـ داشتن حس پذیرش مسئولیت

ـ داشتن رفتاری الهام بخش و نفوذگذار

ـ رعایت احوال دیگران

ـ داشتن حس تعاون و همکاری

ـ پندگیری از اشتباهات گذشته

ـ به کارگیری خلاقیت و ابتکار در عمل

۴) انتظار متقابل مدیر و معلمان از یکدیگر چیست ؟

به طور کلی انتظارات مدیر در برابر معلمان را می توان در موارد زیر پیدا کرد:

۱) اهداف کلی

۲) اهداف فرعی

ـ هدف کلی :

بهبود ارتقای کیفیت آموزش در دبستان

ـ اهداف فرعی :

۱) ایجاد علاقه در دانش آموزان نسبت به فرآیند یادگیری

۲) توسعه روش های خودآموزی گروهی و خلاقیت

۳) ایجاد جو اعتماد و احساس امنیت در مدرسه (در گروه معلمان و دانش آموزان )

۴) آموزش خانواده ها برای همکاری صحیح با مدرسه و معلمان .

در خصوص راه کارهای پیشنهادی :

۱) فراهم آوردن شرایط و موفقیت و احساس رضایت و خودباوری مثبت در هر دانش آموز با یافتن نکات مثبت و توانایی ها در آنها.

۲) استفاده از روش های فعال تدریس و بازی های آموزشی .

۳) کم کردن حجم تکلیف شب

۴) گسترش روش های کار گروهی ، گردش علمی ـ تحقیق و مطالعه

ـ آموزش شیوه های مطالعه کتاب به دانش آموزان که در این مورد ابتدا خود معلم باید با شیوه مطالعه آشنایی داشته باشد.

ـ پیش بینی یک ساعت برای مطالعه آزاد در کلاس ها

ـ گسترش کتابخانه مدرسه ـ طرح تکلیف های متنوع و خودآموزنده

ـ احترام و محبت به بچه ها و اولیای آنها

ـ نداشتن تذکر خشن و تنبیه نکردن دانش آموزان در برابر خطاهای احتمالی ـ حمایت از دانش آموزان در برابر مشکلات و ضعف های کاری

ـ حمایت از فکرهای تازه و خلاقانه دانش آموزان برای اجرا و به ثمر رساندن کارها. ـ اما انتظارات معلمان در برابر مدیر را نیز می توان در موارد زیر جستجو کرد: ۱ ـ درک هر معلم و ویژگی های او و از میان برداشتن تبعیض .

۲) چشم پوشی از اشتباهات و خطاهای همکاران .

۳) یادآوری وظایف همکاران و دادن تذکر به صورت خیلی محترمانه و خصوصی

۴) محرم اسرار آموزگاران بودن .

۵) ارزشیابی هر معلم در حد توان و کارایی خود او نه در مقایسه با دیگران .

۶) داشتن صداقت و صمیمیت در قول و عمل .

۷) فعال بودن مدیر در فعالیت های آموزشگاه .

.

نویسنده / منبع : گرد آورنده : محمد علیمردانی

منابع و مأخذ

۱ ـ استیفن رابینز ـ مدیریت رفتار سازمانی‌: دکتر علی پارسانیان‌، محمد اعرابی‌. ۲ ـ پال هرسی و کنشابلانچارد ـ مدیریت رفتار سازمانی‌- ترجمه دکتر علی علاقه‌بند. ۳ ـ محمد علی طوسی مدیریت مشارکت جو.

۴ ـ فصل‌نامه مدیریت در آموزش و پرورش (پائیز ۷۱).

۵ ـ غلامحسین شکوهی‌، تعلیم و تربیت و مراحل آن‌.

۶ ـ جوام‌: محمد حسین‌، مدیریت آموزش و آشنایی با تشکیلات وزارت آموزش و پرورش‌. ۷ ـ علی علاقه‌بند، مقدمات مدیریت آموزشی‌.

۸ ـ سید محمد میرکمالی‌، رهبری و مدیریت آموزشی‌

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد