مدرسه

مدرسه

تجربیات من در مدرسه
مدرسه

مدرسه

تجربیات من در مدرسه

نکاتی که یک میر قبل از نشستن روی صندلی مدیریت باید بداند اقتباس از http://mrasadi.ir

نکاتی که خدمت شما عرض می‌کنم تجارب شخصی بنده است، قبل، حین و بعد از دوران مدیریتم و بیش از هر چیز قصدم ثبت و ضبط کردن آنهاست برای روزی که به کار آید:

  1. مدیریت بر یک سازمان یا بخشی از سازمان مثل ازدواج با زن مطلّقه‌ی بچه‌دار است. این زن قبل از شما شوهری (رئیسی) داشته است و بچه‌هایی (کارکنانی) دارد که قرار است شما از این پس سرپرست‌شان باشید. این نکته را از این جهت عرض کردم که بدانید شما میراث‌دار کارکنان و سازمانی هستید که قبل از شما دارای یک فرهنگ سازمانی خاص و ارزش‌های مشخص بوده است که لزوماً با فرهنگ و ارزش‌های شما منطبق نیست. لذا انتظار نداشته باشید از همان اول دستورات شما مو به مو اجرا شود. ابتدا باید بنشینید و با خانواده‌ی جدیدتان آشنا شوید تا برای گفتگو زبان مشترکی پیدا کنید.
  2. کسانی هستند که شما با ایشان آشنایی قبلی ندارید و یا رابطه‌ی شما با هم خیلی صمیمی نبوده‌ است، اگر این گونه افراد بعد از رئیس شدن شما بیش از حد متعارف شما را تحویل می‌گیرند و قربان و صدقه می‌روند بدانید بزرگترین دشمنان شما همین‌ها هستند.
  3. کسانی قبل از شما در این سازمان پست و مقام داشته‌اند و با آمدن شما و تیم شما دست‌شان از برخی منابع و موقعیت‌ها کوتاه شده است. برخی از کارکنان فعلی از هم‌پیمانان تیم قبلی هستند که بی‌علاقه نیستند شما با کلّه زمین بخورید و مجدداً تیم قبلی برگردند، لذا حواستان به این گونه افراد باشد.
  4. مسئول دفتر (Secretary) همان گونه که از نام انگلیسی‌اش پیداست محرم اسرار (Secrets) و رازهای شماست. در انتخاب مسئول دفتر بسیار دقت کنید و فرد امین و مورد اعتماد خودتان را انتخاب کنید. البته ترجیحاً مسئول دفتر باید از داخل سازمان باشد تا با افراد و ساختار سازمان آشنایی داشته باشد. وقتی معاون قدیمی سازمان به دفتر شما تلفن می‌کند، نپرسد: «ببخشید شما؟». در یک کلام، مسئول دفتر ماهر و مسلط به امور اداری می‌تواند شما را تا حد وزیر بالا ببرد و می‌تواند شما را به بخش خدمات منتقل کند. (در خصوص اهمیت جایگاه مسئول دفتر ترجیح می‌دهم یک مطلب جداگانه بنویسم)
  5. از همان ابتدا میختان را محکم بکوبید و در خصوص حق‌الزحمه و حکم مدیریت و حیطه‌ی اختیارات حرفتان را قاطعانه و با احترام با مسئول مافوق در میان بگذارید. مسئولین غالباً فراموش‌کار هستند (حمل به صحت) و خودشان هم پیگیر حرف‌های هزینه‌دار خودشان نیستند. لذا سعی کنید قول و قرارهایتان را حتماً مکتوب کنید تا بعداً قابل استناد باشد.
  6. در جمهوری اسلامی هر لحظه امکان دارد یک نفر در اتاق شما را بزند و با حکم مدیریت جدید، خودش را مدیر فعلی و شما را مدیر سابق قلمداد کند. لذا دنبال چاپ کارت ویزیت و شلوغ کردن اتاق کارتان نباشید. ضمناً پول نقد و عکس‌های خانوادگی را در اتاقتان نگه ندارید، چون مواردی را بنده مشاهده کرده‌ام که در ایام مسافرت یک مدیر، توپی یا مغزی در اتاق مدیر را عوض کرده‌اند و مدیر فلک زده وقتی برگشته است، متوجه شده اتاق را به کس دیگری اجاره داده‌اند. (آقای منوچهر متکی وزیر اسبق خارجه، فقط یک نمونه‌ است)
  7. با کارکنان و زیردستان خودتان مثل همکار و در شرایط برابر رفتار کنید چون به همان دلایل گفته شده در بند قبلی هر لحظه امکان دارد، شما تا حد یک کارمند عادی سقوط کنید و با زیردستان خود همکار شوید. جمله‌ی زیبایی در این خصوص هست که می‌گوید: «موقع بالا رفتن با دیگران درست رفتار کن و با محبت رد شو زیرا موقع سقوط از کنار تک تکشون عبور میکنی»
  8. مدیریت کردن مثل کوهنوردی است. کوهنورد شب قبل از صعود تک تک لوازم کوهنوردی خودش را چک می‌کند. یک طناب پوسیده، یک حلقه‌ی زنگ‌زده و یک عصای فرسوده می‌توانند کوهنورد را به قعر دره سرنگون کنند. ابزار مدیر در این صعود، کارکنان او هستند. مدیر باید از استحکام و توان هر یک از کارکنان خود با خبر شود و بر اساس میزان شایستگی و توانایی آنها را از بهترین تا بدترین کارمند، در نقاط حساس سازمان بچیند. گاهی اوقات فقط یک خطای فاحش از یک کارمند، موجب برکناری مدیر خواهد شد.
  9. محیط درونی و بیرونی سازمان را مرتباً رصد (Scan) کنید. به نظر بنده سازمان‌های دولتی در ایران به لحاظ بی‌ثباتی مدیریت‌ها و تغییر مداوم قوانین از جنس سازمان‌های پیچیده و پویا هستند. بهترین استراتژی در این شرایط رصد کردن آخرین اخبار و تغییرات است. با ایجاد رابطه‌ی دوستانه با آبدارچی‌ها و مسئولین انتظامات می‌توانید بهترین و دسته اول‌ترین خبرها را دریافت کنید.
  10. هرگز سعی نکنید مسئول مافوق خودتان را دور بزنید و بخواهید با یک رده بالاتر از مسئول مافوق‌تان مستقیماً ارتباط برقرار کنید. این کار باعث توهین به مسئول مافوق شده و او احساس می‌کند شما برای او شاخ شده‌اید و در صدد برمی‌آید این شاخ را بشکند.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد