مدرسه

مدرسه

تجربیات من در مدرسه
مدرسه

مدرسه

تجربیات من در مدرسه

انواع سبک های مدیریت اقتباس از http://www.aftabir.com

انواع سبک های رهبری

الف) سبک رهبری استبدادی

ب) سبک رهبری فیدلر (کارمند مدار ـ کارمدار)

ج) سبک رهبری مبتنی بر مسیر هدف

د) سبک مشارکت در رهبری

الف) سبک رهبری استبدادی ، مردمی :

در رهبری استبدادی اخذ هرگونه تصمیمی به عهده رهبر است .

او تصمیمات را به کارکنانش ابلاغ می کند و از آنها انتظار دارد تصمیمات را اجرا کنند. در رهبری دموکراتیک رهبر به تمام افرادی که با او کار می کنند، با دادن آزادی رأی ، آن ها را در تصمیم گیری ها و انجام دادن امور شرکت می دهد و قدرتش را با آنان تقسیم می کند. یک مدیر مدرسه با توجه به موقعیتی که با آن روبرو می گردد، می تواند از هریک از سبک های رهبری استبدادی یا مردمی به طور مجزا یا به شکل تلفیقی استفاده کند. مثلاً در حالت تلفیق دو سبک می تواند در مورد موضوع خاصی ، نظریات و پیشنهادهای معلمان و سایر کارکنان را جمع آوری کند و براساس آنها خود تصمیم بگیرد. آنچه که در این زمینه حائز اهمیت است این است که یک مدیر باید بداند در زمینه کدامیک از موضوعات و مسایل مدرسه می تواند کارکنان را مشارکت دهد و از نظریات و همکاری آنان استفاده کند و در قبال کدام یک از مسائل ، خود تصمیم گیرنده باشد. به طور کلی ، اعمال سبک رهبری دموکراتیک از سوی مدیران موجب تأمین رضایت بیشتر کارکنان می شود و حتی اگر بهترین وضعیت ممکن نیز پیش آید باز هم مشارکت کارکنان در امور گوناگون سبب نارضایتی آنان نخواهد شد.

ب) سبک رهبری فیدلر:

نخستین الگوی مدیریت اقتضایی را فِرد فیدلر ارائه داد در این الگو به دو مفهوم اصلی کارمندمداری و کارمداری توجه شده است . رهبری که کارمندمدار توصیف می شود بر جنبه های روابط کار خود تأکید می کند. او فکر می کند هر کارمندی اهمیت دارد و به همین دلیل به یک یک افراد توجه می کند و نیازهای شخصی آنان را مدنظر قرار می دهد. امّا رهبر کارمدار، بر کار و وظیفه تأکید می کند و کارکنان را وسیله ای برای تحقق هدف های سازمان در نظر می گیرد. رهبر کارمندمدار با رهبر دموکرات و رهبرکارمدار با رهبر مستبد و خودکامه تشابه عملکرد دارند. رهبر دموکرات به روابط با کارکنان تحت پوشش خود اهمیت زیادی می دهد، در حالی که رهبر مستبد همه چیز را فقط در انجام وظیفه خلاصه می کند. براساس نظریه اقتضا، مدیر یک مدرسه می تواند هریک از سبک های کارمندمداری و کارمداری را متناسب با موقعیت هایی که با آنها مواجه می شود، انتخاب کند و مورد استفاده قرار دهد.

نکته قابل توجه در به کارگیری این روش ها آن است که مدیران باید کار معلمان و سایر کارکنان مدرسه را به خوبی بشناسد و براساس شناخت به دست آمده ، روش مناسبی به کار گیرند. مثلاً در قبال معلمان وظیفه شناس که به اهمیت وظایف خود آگاهی کامل دارند و فعالیتشان را براساس انتظارات انجام می دهند از سبک کارمند مداری استفاده کنند که بر محور روابط پایدار است و در قبال کارکنانی که از هر فرصتی برای فرار از کار استفاده می کنند. سبک وظیفه مداری را در پیش گیرند. بنابراین ، استفاده از هریک از سبک های مورد نظر بستگی به این دارد که مدیر مدرسه با چه افرادی سروکار دارد. در عین حال ، می تواند از دو سبک برای دو گروه از افراد وظیفه شناس و وظیفه نشناس و تلفیق دو سبک برای موارد بینابین استفاده کنند. بازدیدهای به عمل آمده از مدارس ابتدایی کشور حاکی از آن است که مدیران ما غالباً یا از سبک رابطه مدار (کارمندمدار) و یا از سبک وظیفه مدار (کارمدار) استفاده می کنند و تلفیق دو سبک یا استفاده از دو سبک مجزا برای کارکنان متفاوت ، انجام نمی شود.

ج) سبک رهبری مبتنی بر مسیر ـ هدف :

در این سبک ، وظیفه مدیر آن است که معلمان و سایر کارکنان مدرسه را برای رسیدن به هدف یاری دهد. ریشه اصطلاح مسیر ـ هدف از این جاست که رهبران موفق ، راه را برای کارکنان خود روشن و مشخص می کنند، مسیر رسیدن به هدف ها را به آنها نشان می دهند و آنان را یاری می کنند تا در راه رسیدن به هدف های مورد نظر، هر نوع سد یا مانعی را از میان بردارند. رابرت هاوس که ارائه دهنده این سبک است رفتار رهبران را براساس نظریه مسیر ـ هدف ، به چهار دسته تقسیم می کند:

۱) رهبر مقرراتی :

این رهبر خود برنامه ها را تدوین می کند و دستورالعمل های لازم را می دهد و در زمینه کارهایی که باید انجام شود، کارکنان را به صورتی دقیق هدایت و راهنمایی می کند. در واقع ، می توان گفت رهبر مقرراتی تقریباً شبیه رهبر وظیفه مدار و رهبر مستبد عمل می کند. این نوع رهبری زمانی اعمال می شود که کارها مبهم یا پرتنش باشند یا بین کارکنان تعارض ، برخورد و تضاد وجود داشته باشد. اعمال این نوع رهبری موجب تأمین رضایت بیشتری می شود; زیرا رهبر به تنظیم و مشخص کردن کارها و رفع ابهام آنها و همچنین رفع تعارض و برخوردهای بین کارکنان کمک می کند.

۲) رهبر حمایتی :

این رهبر با کارکنانش رابطه دوستانه ای دارد و می کوشد نیازهای آنان را تأمین کند. این شیوه رهبری تقریباً همانند سبک رهبری رابطه مدار یا دموکراتیک است . اگر کارها به گونه ای باشد که کارکنان کارهای مشخص و معینی انجام دهند، رهبری حمایتی باعث می شود که عملکرد کارکنان ارتقا یابد.

۳) رهبر مشارکتی :

این رهبر با کارکنانش مشورت می کند و می کوشد اگر کارکنان خود را باور داشته باشند، اعمال رهبری مشارکتی ، رضایت آنان را بیشتر تأمین خواهد کرد.

۴) رهبر هدف گرا:

این رهبر هدف ها را تعیین می کند و از کارکنان می خواهد آن هدف ها را به بهترین وجه تأمین کنند. اعمال این نوع رهبری هنگامی است که کارها مشخص نباشد و آنچه که باید انجام شود، مبهم باشد. در این صورت اعمال رهبری هدف گرا موجب می شود که انتظارات کارکنان افزایش یابد و آنان برای بهبود عمل کرد تلاش کنند، هاوس عقیده دارد که رهبران انعطاف پذیرند و می توانند با توجه به شرایط و اوضاع به صورت هم زمان ، هریک یا تمام این رفتارها را در پیش گیرند. مدیران مدارس نیز می توانند با توجه به موقعیتی که در آن قرار می گیرند از انواع رهبری موجود در سبک مسیر، هدف ، به صورت مجزا یا تلفیقی استفاده کنند و اثربخشی و کارایی فعالیت ها را افزایش دهند.

د) سبک رهبری مشارکتی :

در سبک رهبری مشارکتی ، مدیر مدرسه سعی می کند بر حسب موضوع ، از نظریات ، دیدگاهها و پیشنهادهای کارکنان در تصمیم گیریها و انجام دادن امور استفاده کند. مشارکت دادن کارکنان با توجه به موارد زیر صورت می پذیرد:

۱) هنگامی که نوع و کیفیت تصمیم اهمیت دارد.

۲) هنگامی که کارکنان باید راه حل ارائه شده یا تصمیم اخذ شده را بپذیرند و به آن عمل کنند.

۳) هنگامی که استفاده از نظریات کارکنان ضروری باشد.

استفاده از سبک رهبری مشارکتی نتایج مثبتی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم : کیفیت کار افزایش می یابد و کاستی های آن رفع می گردد.

کارکنان به پذیرش دگرگونی و تغییر، رغبت نشان می دهند و از تحول و تغییر بیم و هراس ندارند.

روحیة افراد تقویت می شود و رضایت شغلی آنان افزایش می یابد. فضای دلپذیر در محیط مدرسه و در گروه کارکنان و مدیر ایجاد می شود. تعارض ، دشمنی و ستیز میان مدیر و کارکنان کاهش می یابد.

به تقویت روحیة همکاری و تعاون در کارکنان مدرسه کمک می کند.

سبک های متفاوتی از رهبری را مورد مطالعه قرار دادیم و نقاط اشتراک برخی سبک ها را نیز یافتیم . اما آنچه که از کلیت بحث سبک های رهبری عاید می گردد، این است که یک مدیر آموزشی در نقش یک رهبری با توانایی نفوذ در افکار، رفتار و احساسات کارکنان ، باید به موقعیتی که در آن تصمیم می گیرد و عمل می کند توجه داشته باشد و متناسب با شرایط، از یکی سبک ها یا تلفیقی از آنها استفاده کند، زیرا هر شیوه یا سبک رهبری مناسب وضع و موقعیت خاصی است و ممکن است اثری که در آن وضع دارد بر وضعیت دیگر نداشته باشد. نکته مهم اینکه مدیران باید به یاد داشته باشند که بهترین سبک رهبری وجود ندارد و موقعیت و شرایط، بهترین سبک را تعیین می کند، بنابراین توجه به وضعیتی که تصمیم می گیریم و به آن عمل می کنیم بسیار مهم است .

۳) مدیر مطلوب و کارا کیست ؟

امروزه هنر و علم مدیریت را از ظریف ترین و دشوارترین و پرثمرترین کارهای آدمی می دانند و به عنوان یکی از شاخصهای مهم تمدن معاصر و از جمله عوامل مؤثر در رشد و توسعه اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، جوامع کنونی به حساب می آورند. در قرن حاضر اهمیت و اثربخشی این دانش بشری تا آن اندازه است که بعضی از صاحبنظران قرن بیستم را عصر مدیریت و دنیای امروز را دنیای مدیران آگاه می دانند و علم مدیریت را در اعداد یکی از مهم ترین و پیچیده ترین رشته های علوم انسانی به شمار می آورند. زیرا به کمک مدیران توانمند و آگاه به اصول نظریه ها و سبک های مدیریت و واجد مهارتهای انسانی ، ادراکی و فنی می توان چهره سازمانهای اداری ـ صنعتی ـ بازرگانی و آموزشی را دگرگون ساخت .

مدیریت در دستگاه آموزش و پرورش از سطح مدرسه تا وزارتخانه ، نقش حیاتی و حساسی در پیشبرد و تحقق اهداف آموزش و پرورش دارد و هیچ نظام آموزشی نمی تواند بدون داشتن مدیران شایسته ، دلسوز و متعادل و متقی ، مدیر، مخلص ، اندیشمند و با تجربه به اهداف خود برسد. اگر سازمانهای دیگر جامعه در ایفای وظایف و رسالت خود کوتاهی کنند و به اهداف مورد نظر خود دست نیابند، نتیجه آن مستقیماً عاید گروه یا سازمانی است که با آن سروکار دارند، اما اگر سازمان آموزش و پرورش و مدیران آن از ماهیت کار خود غافل شوند و یا در فرایند یادگیری ، یاددهی وقفه ای به وجود آورند، حاصل کارشان در ابعاد اخلاقی ، اجتماعی ، اقتصادی ، متوجه جامعه خواهد شد و در رشد و توسعة جامعه و یا افت و انحطاط آن سهم مؤثری خواهد داشت پس بنابراین حساسیت و نقش مدیران در اینجا روشن می شود.

مدیر مطلوب و کارا باید دارای ویژگیهای ذیل باشد؟

۱) از سلامت جسمی ، عاطفی و روانی برخودار باشد.

۲) دارای استعداد و تواناییهای مدیریت و رهبری باشند.

۳) مؤمن و متقی باشند.

۴) مبادی اسلامی رهبری و مدیریت را بدانند و سرلوحة کار خود قرار دهند.

۵) با فرهنگ اسلامی و ملی کشور خود آشنایی کافی داشته باشد.

۶) نظام آموزش و پرورش کشور خود را بخوبی بشناسد و از سوابق و تحولات تاریخی آن آگاه باشند.

۷) با اندیشه ها و نظریه های مدیریت و رهبری آشنا باشند و به اقتضای محیط کار خود آنها را به کار بندند.

۸) به مسئولیت ها و وظایف چندبعدی ، آموزشی ، ارشادی ، فرهنگی ، اجتماعی و اداری خود واقف باشند.

۹) به کار خود به عنوان مدیر آموزشی نگرشی آگاهانه و علمی داشته باشند.

۱۰) قوانین و مقررات نظام آموزشی را بخوبی بدانند و برای حل مشکلات مدارس از آنها مدد بگیرند.

۱۱) مشکلات و مسائل مدارس و نظام آموزشی را در ارتباط با شرایط و ویژگیهای جامعه تجزیه و تحلیل کنند.

۱۲) در زمینه مدیریت ، دارای مهارتهای فنی ، انسانی ، ادراکی باشند.

۱۳) روابط و مناسبات متقابل مدرسه و خانواده و جامعه را درک کنند و هنگام انجام دادن وظایف محوله آنها را نادیده نگیرند.

۱۴) در زمینه علوم تربیتی و روان شناسی ، دانش و معلومات کافی داشته باشند و از این نظر بتوانند معلمان مدارس را راهنمایی کنند.

۱۵) مسائل و مشکلات روانی و رفتاری دانش آموزان را در پرتو علوم روان شناسی و رفتاری تشخیص دهند و برای حل آنها کوشش کنند.

۱۶) دست کم ۵ سال سابقه آموزشی و معلمی داشته باشند.

۱۷) اخلاق و برخورد مناسب داشته باشند و در محیط مدرسه و هنگام رفتار با کارکنان و دانش آموزان موارد زیر را رعایت کنند:

ـ آرام باشند، عصبانی نشوند ـ به سخنان دیگران خوب گوش دهند ـ به مساوات و عدالت رفتار کنند.

ـ ظاهر مرتبی داشته باشند، از کلمات محبت آمیز استفاده کنند و گفتار گرمی داشته باشند. روحیه قوی داشته باشند و در تقویت روحیه دیگران بکوشند.

ـ برای ادارة مدرسه از نظریات مشورتی دیگران استفاده کنند و به نظریات آنان اهمیت دهند.

ـ درستکار و راست گفتار باشند.

ـ از طریق خود آگاهی ـ خودشناسی و خودسازی اسوه و الگوی مناسبی برای متعلمان و معلمان باشند.

۱۸) دارای درجه تحصیلی مناسب با دوره تحصیلی باشند.

۱۹) از سن مناسبی برخوردار بوده و متأهل باشند.

یک رهبر آموزشی ممکن است در کار خود از سه روش استفاده نماید. در روش اول خود را مافوق کارکنان تصور می نماید و وظیفه خود ا در سرپرستی و نظارت و اداره کردن گروه می داند. در روش دوم خود را در خدمت کارکنان تصور می کند و وظیفه خود را کمک کردن به آنان در تأمین هدفهای گروه می داند. در روش سوم ، او خود را عضوی از گروه همکاران می داند و وظایف خویش را در کار کردن بین گروه انجام می دهد. در روش سوم ، رهبر آموزشی همه امکانات را در جهت یاری کردن به گروه بکار می گیرد از بین گروه برمی خیزد و در جهت تحقق اهداف گروه تلاش می کند. به همین دلیل این روش مناسبترین حالت رهبری است . در روش اول ، مدیر بر گروه تسلط می یابد و این تسلط منجر به تضعیف توانائیهای فردی و جمعی و قدرت تصمیم گیری و آزادمنشی و استقلال افراد می گردد، به همین دلیل این روش قابل ایراد است . در روش دوم که رهبر نقش خود را در خدمت به گروه می داند نفی اجرای واقعی رهبری است . زیرا اگر قبول داشته باشیم که رهبری جزئی از فعالیت گروه است . در روش دوم ، تدابیری که از سوی فردی خارج از گروه اتخاذ می گردد و به گروه ارائه می شود به رهبری تعبیر نخواهد شدبنابراین رهبر نمی تواند بعنوان فردی خارج از جمع و گروه ، به گروه خدمت نماید. بلکه می باید از داخل گروه به همکاری با آنان بپردازد. در این حالت است که تصمیم مدیر، تصمیم کارکنان تلقی می شود و اقدام مدیر مورد تأیید کارکنان واقع می گردد و در چنین وضعیتی است که رهبری محقق می شود.

براساس نظرخواهی از هفتاد و پنج مدیر موفق و برجسته در یکی از کشورهای خارجی ویژگی های زیر برای مدیرانی که در نقش رهبران آموزشی انجام وظیفه می کنند برشمرده شده است :

ـ داشتن کمال و ثبات و استواری

ـ داشتن اعتماد به نفس

ـ منصف بودن

ـ قاطعیت در تصمیم گیری و عمل

ـ قضاوت صحیح هنگام تصمیم گیری

امین و قابل اطمینان بودن

ـ با وجدان و وفادار به قول خود بودن

ـ در رفع مشکلات کوشا بودن

ـ وظیفه شناس بودن و انضباط داشتن در کارها

ـ داشتن حس پذیرش مسئولیت

ـ داشتن رفتاری الهام بخش و نفوذگذار

ـ رعایت احوال دیگران

ـ داشتن حس تعاون و همکاری

ـ پندگیری از اشتباهات گذشته

ـ به کارگیری خلاقیت و ابتکار در عمل

۴) انتظار متقابل مدیر و معلمان از یکدیگر چیست ؟

به طور کلی انتظارات مدیر در برابر معلمان را می توان در موارد زیر پیدا کرد:

۱) اهداف کلی

۲) اهداف فرعی

ـ هدف کلی :

بهبود ارتقای کیفیت آموزش در دبستان

ـ اهداف فرعی :

۱) ایجاد علاقه در دانش آموزان نسبت به فرآیند یادگیری

۲) توسعه روش های خودآموزی گروهی و خلاقیت

۳) ایجاد جو اعتماد و احساس امنیت در مدرسه (در گروه معلمان و دانش آموزان )

۴) آموزش خانواده ها برای همکاری صحیح با مدرسه و معلمان .

در خصوص راه کارهای پیشنهادی :

۱) فراهم آوردن شرایط و موفقیت و احساس رضایت و خودباوری مثبت در هر دانش آموز با یافتن نکات مثبت و توانایی ها در آنها.

۲) استفاده از روش های فعال تدریس و بازی های آموزشی .

۳) کم کردن حجم تکلیف شب

۴) گسترش روش های کار گروهی ، گردش علمی ـ تحقیق و مطالعه

ـ آموزش شیوه های مطالعه کتاب به دانش آموزان که در این مورد ابتدا خود معلم باید با شیوه مطالعه آشنایی داشته باشد.

ـ پیش بینی یک ساعت برای مطالعه آزاد در کلاس ها

ـ گسترش کتابخانه مدرسه ـ طرح تکلیف های متنوع و خودآموزنده

ـ احترام و محبت به بچه ها و اولیای آنها

ـ نداشتن تذکر خشن و تنبیه نکردن دانش آموزان در برابر خطاهای احتمالی ـ حمایت از دانش آموزان در برابر مشکلات و ضعف های کاری

ـ حمایت از فکرهای تازه و خلاقانه دانش آموزان برای اجرا و به ثمر رساندن کارها. ـ اما انتظارات معلمان در برابر مدیر را نیز می توان در موارد زیر جستجو کرد: ۱ ـ درک هر معلم و ویژگی های او و از میان برداشتن تبعیض .

۲) چشم پوشی از اشتباهات و خطاهای همکاران .

۳) یادآوری وظایف همکاران و دادن تذکر به صورت خیلی محترمانه و خصوصی

۴) محرم اسرار آموزگاران بودن .

۵) ارزشیابی هر معلم در حد توان و کارایی خود او نه در مقایسه با دیگران .

۶) داشتن صداقت و صمیمیت در قول و عمل .

۷) فعال بودن مدیر در فعالیت های آموزشگاه .

.

نویسنده / منبع : گرد آورنده : محمد علیمردانی

منابع و مأخذ

۱ ـ استیفن رابینز ـ مدیریت رفتار سازمانی‌: دکتر علی پارسانیان‌، محمد اعرابی‌. ۲ ـ پال هرسی و کنشابلانچارد ـ مدیریت رفتار سازمانی‌- ترجمه دکتر علی علاقه‌بند. ۳ ـ محمد علی طوسی مدیریت مشارکت جو.

۴ ـ فصل‌نامه مدیریت در آموزش و پرورش (پائیز ۷۱).

۵ ـ غلامحسین شکوهی‌، تعلیم و تربیت و مراحل آن‌.

۶ ـ جوام‌: محمد حسین‌، مدیریت آموزش و آشنایی با تشکیلات وزارت آموزش و پرورش‌. ۷ ـ علی علاقه‌بند، مقدمات مدیریت آموزشی‌.

۸ ـ سید محمد میرکمالی‌، رهبری و مدیریت آموزشی‌

آنچه یک مدیر باید بداند


یک روز آفتابی در جنگلی سرسبز شیری بیرون غارش دراز کشیده بود و حمام آفتاب میگرفت. روباهی که در حال گذر از آنجا بود با دیدن شیر توقف کرد..
- آقا شیره میشه بگی ساعت چنده؟... ساعت من خرابه...
- خرابه؟ خوب بده برات سریع تعمیرش میکنم.
- جدی؟... اما ساعت من خیلی ظریفه و مکانیسم پیچیده ای داره. فکر کنم پنجه های بزرگ تو پاک خرابش کنه.
- اوه نه دوست من... بدش به من تا ببینی چه جوری برات راست و ریسش میکنم
- مسخره است. هر احمقی میدونه که شیرای تنبل با پنجه های بزرگ و تیز نمیتونن ساعتهای پیچیده و ظریف رو تعمیر کنن.
- میدونی بابت همینه که احمقها، احمقن... ساعتتو بده حرف اضافه هم نزن.
بعد ساعت روباه رو گرفت وارد غارش شد و پنج دقیقه بعد با ساعت که حالا دقیق و مرتب کار می کرد برگشت. روباه بهت زده و متعجب ساعت رو گرفت و راهش را کشید و رفت. چند دقیقه بعد سروکله گرگ پیدا شد.
- هی آقا شیره میتونم امشب بیام غارت باهم تلویزیون تماشا کنیم... تلویزیون من خراب شده... لامپ تصویرش سوخته انگار...
- قدمت روی چشم... البته اگه بخوای من میتونم تلویزیونت رو درست کنم.
- ببین درسته که من حیوونم اما توقع نداری که همچین حرف چرندی رو قبول کنم. امکان نداره یه شیر تنبل با پنجه های بزرگ بتونه یه تلویزیون مدرن رو تعمیر کنه.
- امتحانش مجانیه... به هرحال خودت خوب میدونی تو این جنگل درندشت لامپ تصویر گیرت نمیاد.
گرگ قانع شد و تلویزیونش را برای شیر آورد. شیر تلویزیون را داخل غار برد و نیم ساعت بعد با تلویزیون سالم برگشت.
صحنه غافلگیرکننده:

درون غار شیر نیم دو جین خرگوش با هوش و نابغه که مجهز به مدرن ترین اسباب و ابزار هستند مشغول کارند و خود شیر با لذت دراز کشیده و از مدیریتش لذت می برد

برای دنبال کردن داستان های دیگر در بخش پیوندها به داستان های مدیریتی مراجعه کنید .

چگونه مطالعه کنیم ؟

نکاتی چند درمورد روش های صحیح مطالعه

بارها شنیده ایم که دانش آموز یا دانشجویی می گوید :
(( دیگرحال و حوصله خواندن این کتاب را ندارم ))یا ((آنقدرازاین کتاب خسته شده ام که قابل گفتن نیست))ویا ((هرچقدرمیخوانم مثل اینکه کمتر یاد می گیریم))ویا ((ده بار خواندم و تکرار کردم ولی بازهم یاد نگرفتم))به راستی مشکل چیست ؟ آیا برای یادگیری درس واقعا” باید ۱۰ بار کتاب را خواند ؟ آیا باید دروس خود را پشت سرهم مرور کرد؟وآیا بایددهها بار درس راتکرار کردتا یادگرفت ؟ مطمئنا” اگر چنین باشد ، مطالعه کاری سخت و طاقت فرسا است . اما واقعیت چیزی دیگر است . واقعیت آن است که این گروه از فراگیران ، روش صحیح مطالعه را نمی دانند و متاسفانه در مدرسه و دانشگاه هم چیزی راجع به چگونه درس خواندن نمی آموزند . یادگیری و مطالعه ، رابطه ای تنگاتنگ و مستقیم با یکدیگر دارند، تا جایی که می توان این دو را لازم و ملزوم یکدیگر دانست. برای اینکه میزان یادگیری افزایش یابد باید قبل از هرچیز مطالعه ای فعال و پویا داشت .

بارها شنیده ایم که دانش آموز یا دانشجویی می گوید :
(( دیگرحال و حوصله خواندن این کتاب را ندارم ))یا ((آنقدرازاین کتاب خسته شده ام که قابل گفتن نیست))ویا ((هرچقدرمیخوانم مثل اینکه کمتر یاد می گیریم))ویا ((ده بار خواندم و تکرار کردم ولی بازهم یاد نگرفتم))به راستی مشکل چیست ؟ آیا برای یادگیری درس واقعا” باید ۱۰ بار کتاب را خواند ؟ آیا باید دروس خود را پشت سرهم مرور کرد؟وآیا بایددهها بار درس راتکرار کردتا یادگرفت ؟ مطمئنا” اگر چنین باشد ، مطالعه کاری سخت و طاقت فرسا است . اما واقعیت چیزی دیگر است . واقعیت آن است که این گروه از فراگیران ، روش صحیح مطالعه را نمی دانند و متاسفانه در مدرسه و دانشگاه هم چیزی راجع به چگونه درس خواندن نمی آموزند . یادگیری و مطالعه ، رابطه ای تنگاتنگ و مستقیم با یکدیگر دارند، تا جایی که می توان این دو را لازم و ملزوم یکدیگر دانست. برای اینکه میزان یادگیری افزایش یابد باید قبل از هرچیز مطالعه ای فعال و پویا داشت .

شیوه صحیح مطالعه ،چهار مزیت عمده زیر را به دنبال دارد:
۱- زمان مطالعه را کاهش میدهد.
۲- میزان یادگیری را افزایش میدهد .
۳-مدت نگهداری مطالب در حافظه را طولانی تر می کند.
۴- بخاطر سپاری اطلاعات را آسانتر می سازد.

برای داشتن مطالعه ای فعال وپویانوشتن نکات مهم درحین خواندن ضروری است تابرای مرورمطالب،دوباره کتاب رانخوانده ودر زمانی کوتاه از روی یادداشتهای خود مطالب را مرور کرد .
یادداشت برداری ، بخشی مهم و حساس از مطالعه است که باید به آن توجهی خاص داشت . چون موفقیت شما را تا حدودی زیاد تضمین خواهد کرد و مدت زمان لازم برای یادگیری را کاهش خواهد داد. خواندن بدون یادداشت برداری یک علت مهم فراموشی است.

شش روش مطالعه :
خواندن بدون نوشتن ،خط کشیدن زیرنکات مهم، حاشیه نویسی  وخلاصه نویسی، کلید برداری خلاقیت و طرح شبکه ای مغز

۱-خواندن بدون نوشتن: روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآیندی فعال و پویا است وبرای نیل به این هدف باید از تمام حواس خود برای درک صحیح مطالب استفاده کرد. باید با چشمان خود مطالب را خواند، باید در زمان مورد نیاز مطالب را بلند بلند ادا کرد و نکات مهم را یادداشت کرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگیر شده و حضوری فعال و همه جانبه در یادگیری داشت و هم در هنگام مورد نیاز ، خصوصا” قبل از امتحان ، بتوان از روی نوشته ها مرور کرد و خیلی سریع مطالب مهم را مجددا” به خاطر سپرد .

۲- خط کشیدن زیر نکات مهم :این روش شاید نسبت به روش قبلی بهتر است ولی روش کاملی برای مطالعه نیست چرا که در این روش بعضی از افراد بجای آنکه تمرکز و توجه بروی یادگیری و درک مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط کشیدن زیر نکات مهم می گردد .حداقل روش صحیح خط کشیدن زیر نکات مهم به این صورت است که ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را کاملا” درک کنند و سپس زیر نکات مهم خط بکشند نه آنکه در کتاب بدنبال نکات مهم بگردند تا زیر آن را خط بکشند .

۳- حاشیه نویسی :این روش نسبت بدو روش قبلی بهتر است ولی بازهم روشی کامل برای درک عمیق مطالب و خواندن کتب درسی نیست ولی می تواند برای یادگیری مطالبی که از اهمیتی چندان برخوردار نیستند مورد استفاده قرار گیرد.

۴- خلاصه نویسی : در این روش شما مطالب را میخوانید و آنچه را که درک کرده اید بصورت خلاصه بروی دفتری یادداشت می کنید که این روش برای مطالعه مناسب است و از روشهای قبلی بهتر می باشد چرا که در این روش ابتدا مطالب را درک کرده سپس آنها را یادداشت می کنید اما بازهم بهترین روش برای خواندن نیست .

۵- کلید برداری :کلید برداری روشی بسیار مناسب برای خواندن و نوشتن نکات مهم است . در این روش شما بعد از درک مطالب ، بصورت کلیدی نکات مهم را یادداشت می کنید و در واقع کلمه کلیدی کوتاهترین، راحتترین ،بهترین وپرمعنی ترین کلمه ای است که با دیدن آن، مفهوم جمله تداعی شده و به خاطر آورده می شود .

۶- خلاقیت و طرح شبکه ای مغز: این روش بهترین شیوه برای یادگیری خصوصا” فراگیری مطالب درسی است .در این روش شما مطالب را میخوانید بعد از درک حقیقی آنها نکات مهم را به زبان خودتان و بصورت کلیدی یادداشت می کنید و سپس کلمات کلیدی را بروی طرح شبکه ای مغز می نویسد ( در واقع نوشته های خود را به بهترین شکل ممکن سازماندهی می کنید و نکات اصلی و فرعی را مشخص می کنید) تا در دفعات بعد به جای دوباره خوانی کتاب ، فقط به طرح شبکه ای مراجعه کرده وبا دیدن کلمات کلیدی نوشته شده بروی طرح شبکه ای مغز ، آنها را خیلی سریع مرور کنید . این روش درصد موفقیت تحصیلی شما را تا حدود بسیار زیادی افزایش میدهد و درس خواندن را بسیار آسان می کند. و بازده مطالعه را افزایش میدهد.

شرایط مطالعه
((بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهره وری بیشتر از مطالعه ))

شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر با بازدهی بالاتر داشت و در واقع این شرایط به شما می آموزند که قبل از شروع مطالعه چه اصولی را به کار گیرید ، در حین مطالعه چه مواردی را فراهم سازید و چگونه به اهداف مطالعاتی خود برسید و با دانستن آنها می توانید با آگاهی بیشتری درس خواندن را آغاز کنید و مطالعه ای فعالتر داشته باشید :
۱- آغاز درست :برای موفقیت در مطالعه ،باید درست آغازکنید.
۲- برنامه ریزی : یکی از عوامل اصلی موفقیت ، داشتن برنامه منظم است .
۳- نظم و ترتیب: اساس هر سازمانی به نظم آن بستگی دارد .
۴-حفظ آرامش: آرامش ضمیر ناخود آگاه را پویا و فعال میکند.
۵- استفاده صحیح از وقت :بنیامین فرانکلین، ((آیا زندگی را دوست دارید؟ پس وقت را تلف نکنید زیرا زندگی از وقت تشکیل شده است .))
۶- سلامتی و تندرستی: عقل سالم در بدن سالم است .
۷- تغذیه مناسب: تغذیه صحیح نقش مهمی در سلامتی دارد.

۸ – ورزش : ورزش کلید عمر طولانی است .
۹-خواب کافی: خواب فراگیری و حافظه را تقویت می کند.
۱۰ –درک مطلب:آنچه در حافظه بلند مدت باقی می ماند ، یعنی مطالب است .

چند توصیه مهم که باید فراگیران علم ازآن مطلع باشند.
۱- حداکثر زمانی که افراد می توانند فکر خود را بروی موضوعی متمرکز کنند بیش از ۳۰ دقیقه نیست ، یعنی باید سعی شود حدود ۳۰ دقیقه بروی یک مطلب تمرکز نمود و یا مطالعه داشت و حدود ۱۰ الی ۱۵ دقیقه استراحت نمود سپس مجددا” با همین روال شروع به مطالعه کرد.
۲- پیش از مطالعه از صرف غذاهای چرب و سنگین خودداری کنید. و چند ساعت پس از صرف غذا مطالعه نمائید چون پس از صرف غذای سنگین بیشتر جریان خون متوجه دستگاه گوارش میشود تا به هضم و جذب غذا کمک کند و لذا خونرسانی به مغز کاهش می یابد و از قدرت تفکر و تمرکز کاسته میشود  همچنین غذاهای آردی مثل نان و قندی قدرت ادراک و تمرکز را کم می کند نوشابه های گازدارهم همینطور هستند.
۳- ذهن آدمی با هوش است اگر یادداشت بردارید خود را راحت از حفظ و بیاد سپاری مطالب می کند و نیز همزمان نمی توانید هم مطلبی را بنویسید و هم گوش دهید . پس در حین مطالعه لطفا” یادداشت برداری ننمائید .